روزمره

امروز در حالی دارم این نوشته رو مینویسم که یه پسر کوچولوی سه ماه و نیمه که هم اسم بابابزرگ مرحومش هست، داره کنارم قان و قون میکنه. الحمدالله رب العالمین.

دوست دارم بیام از تغیراتم بنویسم اما خب نمیشه. هر روز یه کار واقعا مهم دارم که نمیشه.

بآید یاد بگیرم با دو تا بچه زمانم رو مدیریت کنم. خدایا کمک کن. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.