روزانه نوشت

ساعت 12 و نیم  شب
خدایا به خاطر این روزها شکرت میکنم
عاشق این دو تا پسر گوگلی هستم. یه سه ساله ی شر و شیطون و دوست داشتنی و یه کوچولوی شیرین.این روزها کافیه یه اسباب بازی جذاب بدم به دست رضا، پوشکش خشک باشه و شکمش هم سیر، دیگه هیچی از من نمیخواد. مثل امروز خونه مادر جون و دیشب خونه عمو سید جعفر. اونوقت من با خیال راحت به سید حسین میپردازم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.