شش ماهگی

پسرک عزیز و ناز مامان،  تو این روزها موجود کوچولوی شیرینی شده ای که با صداها و اداهات، دل من و بابایی و صدالبته دیگران رو می بری.

صبح که از خواب بیدار میشی، بدون هیچ اعتراض و یا سرو صدایی، شروع می کنی به گفتن پوهههه . آره پوه ه ه ه، در حالی که با آرامش و کنجکاوی به دور وبرت نگاه می کنی و دستت توی دهانت هست.

تو کوچولوی چاق و تپلی، شده ای دوست داشتنی ترین و شوق آورترین موضوع زندگی من...

ترتیب یادگیری حروف: با با، پوههه، جیزززز، ت، ث


پی نوشت: این روزها میزبان پدرم، پدر فوق العاده نازنین و دوست داشتنی.

پدر، خانه ی ما را پر از نور رفت و آمد فرشته ها کرده: صبح نماز شب می خواند و به مسجد می رود، ظهر همین طور و بعد شب ...

دوستش دارم...