پایان نه ماهگی

حافظه ی گوشی ام پر شده

کامپیوتر خونه ویروسی شد و تمام فایل هایی که روی دستکتاپ بود از بین رفت.

یکی از اونا فایل وردی بودی که یادگیری های طی دو ماه گذشته ات را نوشته بودم. حیف شد. تمام یادگیری هایت با ذکر تاریخ  از بین رفت. حالا مجبورم یک شمای کلی بدهم از آنچه که تا به حال یاد گرفتی:

کلمه ی آب با مصداق هاش به حدی که حتی وقتی صدای آب رو می شنوی می گی آب

کلمه ی ماما و بابا. تا حدودی با مفهوم درست استفاده میکنی.

چهار دست و پا رفتنت رو دقیقا شب 8 ماهگی شروع کردی و دو هفته ی بعد بلد بودی از پله ی 20 سانتی آشپز خانه بالا بری.

رابطه ی روشن شدن لامپ و کلید رو خیلی وقت پیش می دونستی.

یکی دو روز هم هست که  بهت می گیم لامپ کجاست با انگشت اشاره بالا رو نشون می دی.

چشم رو می پرسیم کجاست نشون می دی و همین طور بینی و پنکه. جالبه که وقتی عروسکهایت را هم جلویت قرار می دهیم چشم و بینی آنها را هم نشان می دی.

بازی بده و بگیر رو هم تا حدودی بلدی.

4 یا 5 روز پیش خودت از دیوار گرفتی و بلند شدی، و جالب تر اینکه یه بار هم از مبل گرفتی و با تلاش زیاد ایستادی و یهو دست هایت رو ول کردی و تا ما به خودمون بجنبیم افتادی و کلی گریه کردی. 

وقتی بهت می گیم سر سر ، سر رو به سمت چپ و راست تکان میدهی و دست دست هم می کنی.

اینها رو برای این می نویسم که بدونم چه قابلیت هایی رو چه زمانی کسب کردی و برای خودم جمع بندی بشه که قابلیت هایت را بهتر و بیشتر رشد بدم.